تحولات منطقه

۱ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۱۸۹۰۶

به مناسبت میلاد امام محمدباقر علیه السلام گزیده‌ای از بیانات مقام معظم رهبری، پیرامون شخصیت امام پنجم شیعیان تقدیم شما فرهیختگان می شود.

امام باقر (ع)؛ معلم فقها و الهام‌بخش مبارزان
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

وضع اجتماعی و احترامات مردم نسبت به ائمّه در زمان امام باقر تفاوت کرده و به همین نسبت حرکت سیاسی امام باقر تندتر است؛ تا آنجا که هشام‌بن‌عبدالملک احساس وحشت می‌کند و حضرت را زیر نظر می‌گیرد و نشانه‌های دعوت به امامت و خلافت آشکار می‌شود.

حرکت سیاسی امام باقر علیه السلام

بزرگان علمای زمان، پیش امام باقر درس میخوانند و استفاده میکنند. شخصیّت معروفی مثل عکرمه شاگرد ابن‌عبّاس وقتی می‌آید خدمت امام باقر، برای اینکه از آن حضرت حدیث بشنود -شاید هم برای اینکه امتحانش بکند- دست و بالش میلرزد و در آغوش امام می‌افتد؛ بعد خودش تعجّب میکند، میگوید یا ابن رسول‌الله! من بزرگانی مثل ابن‌عبّاس را دیدم و از آنها حدیث شنیدم [امّا] هرگز این حالتی که در مقابل تو به من دست داد، برای من دست نداده بود؛ و ببینید امام باقر در جوابش چقدر صریح میگویند «وَیلَکَ یا عُبَیدَ اَهلِ الشّامِ! اِنَّکَ بَینَ یَدَیِ بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَن تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فِیها اسمُه»؛(۱) ای بنده‌ی کوچک شامیان! تو در مقابل عظمت معنویّت است که مجبوری این‌جور به خودت بلرزی. کسی مثل ابوحنیفه که از فقها و بزرگان زمان است، می‌آید خدمت امام باقر و از آن حضرت معارف و احکام دین را فرا میگیرد، و بسیاری از علمای دیگر جزو شاگردان امام باقر هستند وصیت علمی امام باقر در اکناف عالم میپیچید که به «باقرالعلوم» معروف میشود.
پس ببینید؛ وضع اجتماعی و وضع عاطفی مردم و احترامات آنها نسبت به ائمّه، زمان امام باقر فرق کرده، تفاوت کرده. به همین نسبت ما می‌بینیم که حرکت سیاسی امام باقر هم تندتر است؛ یعنی امام سجّاد در مقابله‌ی با عبدالملک، [به‌صورت] روبه‌رو، تندی و سخن درشت و سخنی که بتوانند آن را به‌عنوان یک قرینه‌ای بر مخالفت بگیرند، ندارد. عبدالملک به امام سجّاد نامه مینوشت درباره‌ی فلان موضوع، حضرت هم جواب او را میدادند؛ البتّه جواب پسر پیغمبر همیشه یک جواب محکم و متین و دندان‌شکن است، امّا در آن، به‌آن‌صورت تعرّض نیست؛ امّا در مورد امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) این‌جوری نیست؛ حرکت امام باقر آن‌چنان است که هشام‌بن‌عبدالملک احساس وحشت میکند و میبیند که باید آن حضرت را زیر نظر قرار بدهد و به شام میخواهد آن حضرت را ؛ البتّه امام سجّاد را هم در دوران امامتشان -بعد از آن دفعه‌ی اوّل- با غل و زنجیر و مانند اینها به شام برده‌اند، لکن وضع آنجا جور دیگری است و امام سجّاد با ملاحظه‌ی بیشتری همیشه برخورد میکردند، امّا در مورد امام باقر، ما لحن کلام را تندتر می‌بینیم. بنده چند روایت در [زمینه‌ی] مذاکرات حضرت باقر (علیه الصّلاة و السّلام) با اصحابشان دیدم که نشانه‌ی دعوت به حکومت و خلافت و امامت و حتّی نوید آینده در آنها مشاهده میشودکه ان‌شاءالله‌ چند نمونه‌اش را عرض میکنم.

بعد از آن هم که دوران زندگی این بزرگوار به پایان میرسد، ما می‌بینیم که آن حضرت، حرکت مبارزی خودشان را با آن ماجرای منا [ادامه میدهند]؛ «تَندُبُنی عَن نَوادِبَ عَشرَ سِنِینَ بِمِنًی‌،(۱) ده سال بایستی در منا بر امام باقر گریه بکنند؛ این ادامه‌ی همان مبارزه است. گ

گریه بر امام باقر آن‌هم در منا، به چه منظوری است؟ در زندگی ائمّه (علیهم ‌السّلام)، آنجایی که گریه تحریض شده، بر امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) است که روایات متقنِ مسلّمِ قطعی دارد؛ چرا، حضرت رضا در هنگام حرکتشان [عدّه‌ای را] جمع کردند که بر ایشان گریه کنند که یک حرکت کاملاً سیاسی و جهت‌دار و معنی‌داری بود [امّا] در مورد [گریه بر] شهادتشان جای دیگری بنده یادم نمی‌آید جز در مورد امام باقر (علیه السّلام) که حضرت وصیّت میکنند و هشتصد درهم از مال خودشان را میگذارند که این کار را در منا بکنند.

منا با عرفات فرق دارد، با مشعر فرق دارد، با خود مکّه فرق دارد؛ مکّه شهر است و مردم متفرّقند و مشغول کارشانند؛ در عرفات یک صبح تا عصر بیشتر نیستند، صبح که می‌آیند خسته‌اند و عصر هم با عجله دارند میروند که به جاهای دیگر برسند؛ و در مشعر [فقط] چند ساعتی در شب هستند و یک گذرگاهی است در راه منا؛ امّا منا سه شبِ متوالی است؛ کسانی که در این سه شبانه‌روز ــ در آن زمان و با وسایل آن روز ــ بخواهند روزها خودشان را به مکّه برسانند و شب برگردند، کمند و آنجا میمانند؛ درحقیقت سه شبانه‌روز هزارها انسان آنجا هستند که از اکناف عالم اسلام آمده‌اند و انسان میبیند که جای مناسبی است برای اینکه آنجا تبلیغات کند؛ هر حرفی که بخواهیم به دنیای اسلام برسد، جایش آنجا است؛ با وضع آن روز که رادیو و تلویزیون و روزنامه و وسایل ارتباط‌جمعی نبوده.

آنجا وقتی یک عدّه‌ای بر محمّدبن‌علی از اولاد پیغمبر گریه میکنند، همه قاعدتاً سؤال خواهند کرد که چرا گریه میکنید؟ انسان که برای هر مرده‌ای گریه نمیکند، مگر به او ظلم شده بود؟ مگر کشته شده؟ چه کسی به او ظلم کرده؟ چرا به او ظلم کردند؟ و سؤالهای فراوانی از این قبیل دنبالش می‌آید؛ این همان حرکت سیاسی مبارزی بسیار دقیق و حساب‌شده است.۱۳۶۵/۰۴/۲۸

* امید حکومت اهل بیت در زمان امام باقر علیه السلام

روایتی است که در بحار هست که نقل میکند منزل حضرت ابی‌جعفر، پُر از جمعیّت بود؛ پیرمردی آمد و تکیه داده بود به یک عصایی یا مانند آن؛ آمد و سلام کرد خدمت حضرت و اظهار علاقه کرد و اظهار محبّت کرد و بعد نشست پهلوی حضرت و گفت «فَوَ اللهِ اِنّی لَأُحِبُّکُم وَ اُحِبُّ مَن یُحِبُّکُم وَ وَ اللهِ مَا اُحِبُّکُم وَ اُحِبُّ مَن یُحِبُّکُم لِطَمَعٍ فی دُنیا وَ اِنّی لَاُبغِضُ عَدُوَّکُم وَ اَبرَأُ مِنهُ وَ وَ اللهِ ما اُبغِضُهُ وَ اَبرَأُ مِنهُ لِوَترٍ کانَ بَینی وَ بَینَهُ وَ اللهِ اِنّی لَاُحِلُّ حَلالَکُم وَ اُحَرِّمُ حَرامَکُم وَ اَنتَظِرُ اَمرَکُم فَهَل تَرجُو لی جَعَلَنِیَ اللهُ فِداک‌»؛ یعنی آیا امید داری که من ببینم آن روزگار شما را؟ چون منتظر امر شما هستم یعنی منتظر فرارسیدن دوران حکومت شما. امر -هذا الامر، امرکم- یعنی حکومت؛ در تعبیرات آن دوره، چه تعبیرات بین ائمّه و اصحاب ائمّه، چه مخالفینشان و دشمنانشان -مثلاً هارون اشاره میکند «و الله‌ لو تنازعت معی فی هذا الامر...»- یعنی خلافت، یعنی امامت؛ «اَمرَکُم» یعنی خلافتتان؛ بلاشک این تعبیر به این معنا است. می‌آید سؤال میکند که آیا امید دارید که من به آن روز برسم و آن روز را ببینم؛ فَقالَ اَبُو جَعفَرٍ علیه السّلام اِلَیَّ اِلَیَّ حَتّیٰ اَقعَدَهُ اِلیٰ جَنبِه»؛ او را نزدیک آوردند و نشاندند پهلوی خودشان؛ ثُمَّ قَالَ اَیُّهَا الشَّیخُ اِنَّ اَبی عَلیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السّلام اَتاه رَجُلٌ فَسَاَلَهُ عَن مِثلِ الَّذی سَاَلتَنی عَنه؛ حضرت از قول امام سجّاد نقل میکنند و خب این را ما در روایات امام سجّاد پیدا نمیکنیم؛ یقیناً میشود فهمید که اگر امام سجّاد در یک جمع بزرگی این قضیّه را فرموده بودند، به گوش دیگران و ماها هم میرسید، امّا آن چیزی را که امام سجّاد به گمان زیاد سِرّاً فرمودند، اینجا امام باقر علناً میگویند. بعد، از قول پدرشان نقل میکنند که فرمود «اِن تَمُت تَرِد عَلیٰ رَسُولِ اللهِ وَ عَلیٰ عَلیٍّ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ وَ عَلیٰ عَلیِّ بنِ الحُسَینِ وَ یَثلَجُ قَلبُکَ وَ یَبرُدُ فُؤادُکَ وَ تَقَرُّ عَینُکَ وَ تُستَقبَلُ بِالرَّوحِ وَ الرَّیحانِ مَعَ الکِرامِ الکاتِبین ... وَ اِن تَعِش تَریٰ ما یُقِرُّ اللهُ بِهِ عَینَکَ وَ تَکونُ مَعَنا فِی السَّنامِ الاَعلیٰ»؛(۱) یعنی مأیوسش نمیکنند؛ میگویند اگر بمیری -چون پیر بوده- که خب با پیغمبر هستی و مانند اینها، اگر هم بمانی، با خود ما خواهی بود؛ یعنی یک چنین تعبیراتی در کلام امام باقر [هست].۱۳۶۵/۰۴/۲۸

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha